
بروزرسانی: 02 تیر 1404
بازاریابی عصبی چیست؟ تکنیک ها و اپلیکیشن های بازاریابی عصبی SMS.ir
آیا تا به حال به این فکر کرده اید که چرا برخی از تبلیغات بلافاصله توجه شما را به خود جلب می کنند، یا چرا گاهی اوقات یک محصول را از قفسه ها انتخاب می کنید و بدون هیچ دلیل مشخصی آن را خریداری می کنید؟ آنچه در این لحظات اتفاق می افتد نتیجه تصمیم گیری منطقی نیست، بلکه نتیجه تعامل ضمیر ناخودآگاه شما با پیام هایی است که ممکن است از آنها آگاه نباشید. اینجاست که بازاریابی عصبی وارد عمل می شود.
با استفاده از تکنیک های پیشرفته و دانش علوم اعصاب، بازاریابی عصبی به بازاریابان کمک می کند تا فراتر از سطحی ترین تحلیل ها و رفتار ناخودآگاه حرکت کنند. درک مصرف کننده این مقاله سفری به دنیای شگفت انگیز بازاریابی عصبی است، جایی که مغز مشتریان زیر میکروسکوپ قرار می گیرد و اسرار ناشناخته قبلی کشف می شود. آنها تبدیل می شوند اگر به نحوه رمزگشایی ذهن مشتری برای ایجاد تبلیغات هدفمند و موثر علاقه دارید، این مقاله نقطه شروع است.
بازاریابی عصبی چیست؟
بازاریابی عصبی حوزه ای از بازاریابی است که از علوم اعصاب و روانشناسی برای تجزیه و تحلیل رفتار مصرف کننده در بین انواع استراتژی های بازاریابی استفاده می کند. در این روش از تکنیک های علمی برای درک بهتر واکنش های ناخودآگاه و احساسی افراد نسبت به محصولات، خدمات یا تبلیغات استفاده می شود. بازاریابی عصبی در تبلیغات به بازاریابان کمک می کند تا استراتژی های خود را به شیوه ای دقیق تر و هدفمندتر طراحی کنند.
تکنیک ها و ابزارهای بازاریابی عصبی
اهداف بازاریابی عصبی شامل درک انگیزه های خرید، افزایش اثربخشی تبلیغات، بهبود تجربه کاربر و تقویت برند است. بازاریابی عصبی از ابزارهای مختلفی برای اندازه گیری واکنش های مغز و بدن به محرک های بازاریابی استفاده می کند. در ادامه به معرفی ابزارها و تکنیک های بازاریابی عصبی برای این نوع بازاریابی می پردازیم:
الکتروانسفالوگرافی (EEG)؛ کلید رمزگشایی ضمیر ناخودآگاه
الکتروانسفالوگرافی یا EEG ابزاری غیر تهاجمی برای اندازه گیری فعالیت الکتریکی مغز است. این ابزار تغییرات ولتاژ ناشی از فعالیت عصبی را با استفاده از حسگرهایی که روی پوست سر قرار می گیرد، ثبت می کند. در بازاریابی عصبی، الکتروانسفالوگرام (EEG) به طور خاص برای بررسی واکنش های فوری و ناخودآگاه مصرف کنندگان به تبلیغات، طراحی محصول و پیام های بازاریابی استفاده می شود.
EEG به بازاریابان کمک می کند تا تکنیک های فروش خود را با شناسایی قسمت های تبلیغاتی که بیشترین تأثیر را بر ذهن مخاطب دارند، بهبود بخشند. به عنوان مثال، اگر تبلیغی با تخفیف جذاب طراحی شده باشد، EEG می تواند نشان دهد که چگونه آن متن تخفیف بر انگیزه خرید مشتری تأثیر می گذارد.


مگنتوآنسفالوگرافی (MEG)؛ تصویر دقیق تری از میدان های مغناطیسی ذهن
Magnetoencephalography یا MEG یک فناوری پیشرفته است که میدان های مغناطیسی ایجاد شده توسط فعالیت عصبی در مغز را تشخیص می دهد. این روش در بازاریابی دیجیتال به بازاریابان اجازه می دهد تا واکنش های عصبی را با وضوح زمانی و مکانی بسیار بالا تجزیه و تحلیل کنند. در مقایسه با الکتروانسفالوگرافی (EEG)، MEG تصویر دقیق تری از فعالیت مغز ارائه می دهد و به تعیین اینکه کدام مناطق مغز هنگام مشاهده تبلیغات یا محصولات فعال هستند، کمک می کند. این روش اغلب در محیط های آزمایشگاهی پیشرفته مورد استفاده قرار می گیرد و به دلیل هزینه های بالای آن و نیاز به تجهیزات خاص، معمولاً در تحقیقات بازاریابی پیچیده تر مورد استفاده قرار می گیرد.
تصویربرداری رزونانس مغناطیسی عملکردی (fMRI)؛ نمایشی عمیق از نقشه مغز عاطفی
تصویربرداری رزونانس مغناطیسی عملکردی یا fMRI یکی از پیشرفته ترین ابزارها برای بررسی فعالیت مغز در پاسخ به محرک های بازاریابی است. این فناوری با اندازه گیری تغییرات جریان خون در نواحی مختلف مغز به شناسایی مناطق فعال مرتبط با تصمیم گیری، احساسات و انگیزه کمک می کند. تصویربرداری رزونانس مغناطیسی عملکردی برای انجام تجزیه و تحلیل عمیق تر واکنش های مصرف کنندگان به پیام های تبلیغاتی، برندها و طراحی محصول استفاده می شود. بزرگترین مزیت این روش وضوح فضایی بالای آن است که به بازاریابان اجازه می دهد تا دقیقا متوجه شوند که کدام مناطق مغز درگیر است. با این حال، هزینه بالا و نیاز به یک محیط آزمایشگاهی پیشرفته از محدودیت های این تکنیک است.
الکتروکاردیوگرام (ECG)؛ ریتم قلب را اندازه گیری کنید
الکتروکاردیوگرام یا الکتروکاردیوگرام (ECG)، دستگاهی است که فعالیت الکتریکی قلب را ثبت می کند و در بازاریابی عصبی برای اندازه گیری واکنش های احساسی مانند تنش، برانگیختگی و آرامش استفاده می شود. تغییرات در ضربان قلب معمولا نشان دهنده واکنش های ناخودآگاه به محرک های بازاریابی است. این روش برای تجزیه و تحلیل احساسات مشتریان هنگام مشاهده تبلیغات یا تعامل با یک محصول بسیار مفید استفاده می شود. اگرچه ECG ارتباط مستقیمی با مغز ندارد، اما اطلاعات ارزشمندی در مورد وضعیت عاطفی مصرف کنندگان ارائه می دهد. این داده ها اغلب با روش های دیگری مانند الکتروانسفالوگرافی (EEG) ترکیب می شوند تا تصویر کامل تری از واکنش های مشتری به دست آید.
الکتروکاردیوگرام (ECG) در تجزیه و تحلیل اثربخشی یک فراخوان متقاعد کننده برای اقدام بسیار مفید است. به عنوان مثال، هنگامی که یک پیام بازاریابی شامل عباراتی مانند "اکنون بخرید" یا "پیشنهاد محدود!" الکتروکاردیوگرام (ECG) نشان داده شده نشان می دهد که چگونه این فراخوان می تواند مشتریان را با انگیزه تر و مایل به اقدام سریع تر کند.
تست انتخاب عصبی (SST)؛ فناوری پیشرفته برای اندازه گیری تمرکز و توجه
تست عصبی انتخابی یا SST یک تکنیک پیشرفته است که برای اندازه گیری تغییرات فرکانس در مغز استفاده می شود. این روش در مقایسه با EEG دقیق تر است و داده های عصبی مربوط به توجه، تمرکز و احساسات را با وضوح بیشتری نشان می دهد. SST به بازاریابان کمک می کند تا عناصر مختلف تبلیغات، طراحی محصول یا پیام های برند را از نظر جذابیت و اثربخشی ارزیابی کنند. زمان پردازش سریع داده ها و دقت بالای این روش، SST را به ابزاری موثر برای تصمیم گیری بازاریابی تبدیل می کند.
SST به ویژه برای تجزیه و تحلیل اثر نمونه های متن کاهش یافته مفید است. به عنوان مثال، می توانید پیام تخفیفی مانند "50% تخفیف فقط تا فردا!" تا چه اندازه تمرکز و توجه عمومی افزایش یافته است و چه اصلاحاتی می تواند این تأثیر را افزایش دهد.


توموگرافی انتشار پوزیترون (PET)؛ کاوشی عمیق در سیستم پاداش مغز
توموگرافی گسیل پوزیترون یا PET یک تکنیک تصویربرداری پیشرفته مغز است که از مواد رادیواکتیو برای تشخیص جریان خون و متابولیسم در مغز استفاده می کند. این روش به بازاریابان اجازه می دهد تا فعالیت های عمیق تر مغز، مانند واکنش های مربوط به سیستم پاداش، انگیزه و تصمیم گیری را تجزیه و تحلیل کنند. PET به تعیین دقیق تأثیر تبلیغات یا محصولات بر احساسات لذت بخش و رضایت بخش مصرف کننده کمک می کند. با این حال، محدودیت هایی مانند هزینه بالا و استفاده از مواد رادیواکتیو ممکن است استفاده از این روش را برای پروژه های خاص و پیچیده محدود کند.
PET به شناسایی یک تبلیغ و تأثیر آن بر سیستم پاداش در مغز مشتری کمک می کند. به عنوان مثال، هنگام ارائه یک تبلیغ ویژه مانند "هر خرید، یک هدیه رایگان دریافت کنید"، PET نشان می دهد که چگونه این پیشنهاد باعث ایجاد احساس لذت و رضایت برای مشتری می شود. اگر می خواهید با جزئیات بیشتر متوجه شوید که تبلیغات به چه معناست، به بخش وبلاگ سایت مراجعه کنید.
- آشنایی با کاربرد نورومارکتینگ در بازاریابی
بازاریابی عصبی ترکیبی از علوم اعصاب، روانشناسی و بازاریابی است که به درک بهتر رفتار ناخودآگاه مصرف کنندگان با تجزیه و تحلیل واکنش های مغز و بدن آنها به تبلیغات، محصولات و خدمات کمک می کند. این دانش با استفاده از ابزارهایی مانند تصویربرداری مغز، ردیابی چشم و تجزیه و تحلیل احساسات، امکان طراحی استراتژی های دقیق تر و هدفمندتر را فراهم می کند. از کاربردهای بازاریابی عصبی می توان به بهبود تبلیغات، تجربه کاربری، طراحی محصول و برندسازی اشاره کرد.
بازاریابی عصبی در تبلیغات موثر و هدفمند
تبلیغات در انواع کمپین های فروش باید ناخودآگاه توجه مخاطب را به خود جلب کرده و احساسات مثبت را در آن ایجاد کند. بازاریابی عصبی به تعیین موثرترین عناصر تبلیغاتی کمک می کند، از جمله:
- رنگ ها و تصاویر: چه رنگ ها و تصاویری بیشتر جلب توجه می کنند؟
- پیام های عاطفی: مطالعه تأثیر کلمات یا جملاتی که باعث ایجاد هیجان یا اعتماد می شوند.
- ریتم و موسیقی: موسیقی چه تاثیری بر حافظه و ارتباط عاطفی مخاطب دارد؟
مثال: استفاده از ابزارهایی مانند EEG برای ارزیابی توجه مخاطب به یک تیزر و شناسایی نقاط ضعف آن!


بهبود تجربه کاربر (UX) از طریق بازاریابی عصبی
در دنیای دیجیتال، تجربه کاربری نقش مهمی در موفقیت برندها دارد. بازاریابی عصبی در این زمینه به بهبود ترافیک کاربران در سایت کمک می کند. برای این منظور عواملی که باعث سردرگمی یا نارضایتی کاربران می شود شناسایی می شوند. طراحی صفحه برای افزایش زمان حضور و کاهش نرخ خروج بهینه خواهد شد. در این روش، چشم ها ردیابی می شوند تا مشخص شود کاربران بیشتر به کدام قسمت از صفحه نگاه می کنند و واکنش های مغز برای سنجش رضایت کاربر از طراحی اندازه گیری می شود.
طراحی محصولات با کمک بازاریابی عصبی
هنگام طراحی محصولات جدید، درک احساسات و نیازهای مشتریان کلیدی است. بازاریابی عصبی امکان ارزیابی مستقیم واکنش های مشتری به ویژگی های محصول را فراهم می کند:
- بسته بندی: تاثیر طراحی، رنگ و شکل بسته بندی را در خرید مطالعه کنید
- ویژگی های محصول: بازخورد را در مورد ویژگی های جدید تست کنید
- حس لامسه و بینایی: احساس و درک مشتری از محصول
مثال: آزمایش بسته بندی های مختلف نوشیدنی برای یافتن جذاب ترین طرح
تجزیه و تحلیل قیمت گذاری؛ یکی از کاربردهای نورومارکتینگ در ایران
نحوه ارائه قیمت تاثیر زیادی بر تصمیم مشتری دارد. برای تعیین قیمت های دقیق می توان از بازاریابی عصبی استفاده کرد.
بازاریابی عصبی نشان می دهد که مشتریان به تخفیف ها یا قیمت های ویژه (مثل 99000 تومان) چه واکنشی نشان می دهند و چه قیمتی باعث می شود مشتری احساس ارزشمندی کند.
مثال: تجزیه و تحلیل مغز میزان رضایت یا تردید مشتری را در قیمت های خاص نشان می دهد.
ارتقای برند از طریق بازاریابی عصبی
برای ارتقای جایگاه یک برند در ذهن مشتریان، شناخت واکنش های احساسی آنها ضروری است. بازاریابی عصبی به شناسایی ارزش های احساسی مرتبط با یک برند کمک می کند. همچنین، با استفاده از بازاریابی عصبی، می توانید لوگو، نام تجاری و پیام های کلیدی خود را بهینه کنید. بنابراین، تجربه عاطفی مشتری هنگام تعامل با برند افزایش می یابد.


طراحی فروشگاه و محل فروش; جذاب ترین برنامه برای بازاریابی عصبی
چیدمان فروشگاه تاثیر مستقیمی بر رفتار خرید مشتریان دارد. بازاریابی عصبی با تجزیه و تحلیل حرکات چشم و احساسات مشتریان به تعیین بهترین جایگاه محصول کمک می کند. تاثیر نور، موسیقی و دکوراسیون بر روی مشتریان نیز از این طریق بررسی خواهد شد. علاوه بر این، با بازاریابی عصبی، طراحی فروشگاه برای افزایش تعامل و خرید بهینه شده است.
مثال: تجزیه و تحلیل ترافیک مشتری در یک فروشگاه برای قرار دادن محصولات پرفروش در مکان های استراتژیک
بازاریابی عصبی، کلید موفقیت در دنیای رقابت تبلیغاتی
بازاریابی عصبی با تلفیق دانش در علوم اعصاب و روانشناسی، افق های جدیدی را در بازاریابی گشوده است. از تجزیه و تحلیل واکنش های ناخودآگاه مشتریان به تبلیغات گرفته تا طراحی محصولاتی که عمیق ترین نیازهای احساسی و شناختی آنها را هدف قرار می دهند، این رویکرد علمی قدرت بی سابقه ای را برای درک و تأثیرگذاری بر مخاطبان به بازاریابان ارائه کرده است. ابزارها و فناوری هایی مانند EEG، fMRI و SST به بازاریابان کمک می کنند تا کمپین های تبلیغاتی خود را دقیق تر از همیشه بهینه کنند و تجربه کاربری بهتری را ارائه دهند.
این دانش به شرکت ها کمک می کند تا بر اساس داده های علمی و واقعی به جای حدس و گمان تصمیم بگیرند، از پیام های بازاریابی هدفمند استفاده کنند و محصولات و خدماتی را ارائه دهند که در واقع با مشتریان ارتباط برقرار می کنند.
منبع: https://sms.ir/blog/guides/sms-marketing/neuromarketing/